خلاصه داستان: دو دختر دلتنگ پدرشان هستند. او 2 سال پیش از حمله وایکینگ ها برنگشته است. خواهر بزرگتر رونا کارهای پدرش مانند شکار کمان را انجام می دهد. او رویاهای بد می بیند. آیا آنها فال هستند؟
خلاصه داستان: یک روزنامهنگار جوان جاهطلب قتل عام وحشتناک بیست و دو هزار افسر لهستانی را در طول جنگ جهانی دوم فاش میکند. رازی که سال ها پنهان مانده است.