خلاصه داستان: یک مادر مجرد جوان پسرش را در ایستگاه اتوبوس رها می کند تا با پدرش در پاریس ملاقات کند. بعد از دیر رسیدن به محل کار، تقریباً اخراج می شود. در پایان وظایفش، او در موقعیت دشواری قرار می گیرد که با نصیحتش از عهده آن برمی آید...
خلاصه داستان: در یک سوپرمارکت کوچک در یک شهر یقه آبی، مردی سیاه پوست به یک پسر 10 ساله سفیدپوست در راهروی صندوقها لبخند میزند. این لحظه بیخطر دو باند را وارد جنگی بیرحمانه میکند که با واکنشی تکاندهنده به پایان میرسد.
خلاصه داستان: هدر یک خانم خجالتی است که در یک مرکز تماس تلفنی کار می کند. هنگامی که او یک تماس تلفنی از یک مرد مرموز دریافت می کند، نمی داند که این برخورد زندگی او را برای همیشه تغییر خواهد داد.
خلاصه داستان: داستان ثور، خدای نوردیک چکشدار، در حالی که بقیه انتقامجویان در «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» با یکدیگر میجنگیدند. او با کارمند اداری داریل جاکوبسون در استرالیا به آپارتمانی نقل مکان می کند.