خلاصه داستان: وقتی ترز متوجه میشود که روزهایش به پایان رسیده است، از دوستش مدی کمک میگیرد تا پسرهایی را برای برقراری رابطه جنسی پیدا کند، اما به زودی به میل جنسی واقعی خود پی میبرد.
خلاصه داستان: پس از مرگ پدرشان، خواهران دور افتاده به ثروت پنهان او برخورد می کنند و آنها را مجبور می کنند تصمیم بگیرند که آیا پول را نگه دارند یا کار درست را انجام دهند.
خلاصه داستان: روزنامه نگار فرانک مولینا پس از سقوط حرفه ای به طور ناشناس پنهان می شود. چشمان بریده و نت خونین پناهگاه او را مختل می کند. با افزایش تعداد بدن، او باید با ترومای گذشته مقابله کند تا نقاب قاتل را بپوشاند.