خلاصه داستان: بیست سال پس از غلبه بر ملکه شریر باوموردا، جادوگر ویلو اوفگود گروهی از افراد ناسازگار را در یک ماموریت نجات خطرناک به سمت ناشناخته هدایت می کند.
خلاصه داستان: نیکی باتیستا را پس از پیوستن به واحد گمشدگان اداره پلیس فیلادلفیا دنبال می کند تا در همان زمانی که او به دنبال پسر گمشده خود می گردد، به افراد دیگر کمک کند عزیزان خود را پیدا کنند.