خلاصه داستان: دو کارآگاه به یک شهر کوچک معدنی در کوههای آستوری فراخوانده میشوند، جایی که زن جوانی که ماهها مرده بود، ناگهان ظاهر شد و کارآگاهان را وادار به این سوال کرد که چه نیروهای تاریکی در کار هستند.
خلاصه داستان: ویجی راجندران یک مرد خوش شانس است. وقتی پدرش به بیماری لاعلاج مبتلا میشود، اوضاع تغییر میکند و او به مدیریت امپراتوری تجاریاش واگذار میشود.
خلاصه داستان: جیمز و ام فاستر در حال لذت بردن از تعطیلات ساحلی فراگیر در جزیره خیالی لا تولکا هستند، زمانی که یک حادثه مرگبار خرده فرهنگ منحرف گردشگری لذتگرا، خشونت بیپروا و وحشتهای سورئال را آشکار میکند.
خلاصه داستان: در حین تعطیلات، یک دختر و والدینش توسط غریبه های مسلح گروگان گرفته می شوند که از خانواده می خواهند برای جلوگیری از آخرالزمان تصمیم بگیرند.
خلاصه داستان: تقویم سپتیانی سال 1205. لاوی در آمبریا شمالی، فقیرترین منطقه در شمال غربی زموریا به دنیا آمد. او برای محافظت از زادگاهش و متمایز کردن خود از جگرهای شمالی، بزرگترین قاره قاره، نام نویسی می کند...