خلاصه داستان: همانطور که کانو و اژدهای سیاه در سراسر جهان ویران میکنند، یک جنگجوی جوان به نام کنشی باید از محدودیتهای خود فراتر رفته و تهدید رو به جلوی دنیای بیرون را بپذیرد.
خلاصه داستان: ژیزل پانزده سال پس از خوشبختی همیشه شادی خود را زیر سوال می برد و ناخواسته زندگی کسانی را که در دنیای واقعی و اندلاسیا هستند زیر و رو می کند.