خلاصه داستان: تعدادی تبهکار در ایران زندگی می کنند و رئیس این گروه نوعی سامورایی بود که مدت کوتاهی در ژاپن زندگی می کرد. این افراد برای یک ماموریت در برلین استخدام شدند و به دلیل سرقت سند ملکی به آنجا سفر کردند...
خلاصه داستان: یک بازیگر تلویزیونی رنگ و رو رفته و بدلکارش در تلاش برای رسیدن به شهرت و موفقیت در سالهای پایانی عصر طلایی هالیوود در سال 1969 در لس آنجلس هستند.
خلاصه داستان: توماج موفق به فرار از زندان می شود اما پس از بازگشت به خانه متوجه می شود که همسرش توسط یک فرد ناشناس مورد تجاوز قرار گرفته است. این تنها آغاز مشکلات است زیرا توماج شروع به جستجوی آن شخص می کند.
خلاصه داستان: عبدالحمید در بازار با فائزه آشنا می شود و عاشق او می شود. آنها ازدواج می کنند و زندگی خود را آغاز می کنند. اما پس از مدتی فائزه از خانواده عبدالحمید در استان سیستان و بلوچستان باخبر می شود که آنها در حال انجام بدحجابی هستند...