خلاصه داستان: یک وکیل بیمه به شهر می رود تا با همکارش جف، ارتقای شغلی آینده را جشن بگیرد. اما شب آنها زمانی که فرانک یک ماده توهمزا را میخورد که درک او از جهان را کاملاً تغییر میدهد، چرخش عجیبی پیدا میکند.
خلاصه داستان: زمانی که یک دانش آموز ساده لوح پیش از پزشکی به نام مینا اولین شغل خود را در خانه سالمندان پیدا می کند، دوستی غیرمنتظره ای با لوئیس، یک نوازنده مسن کوبایی، دوباره عشق او به موسیقی را شعله ور می کند و زندگی او را برای همیشه تغییر می دهد.
خلاصه داستان: آماندا با نقایص فیزیکی دیگران مشکل دارد. هنگامی که والتر، یکی از همکاران او، در حالی که رنگ صورتی از دستش گم شده بود، برای کار حاضر می شود، جهنم از بین می رود.