خلاصه داستان: نمایه ای از یک شهر باستانی و مردمان منحصر به فرد آن که از چشم مرموزترین و محبوب ترین حیوانی که انسان ها تا به حال شناخته اند، یعنی گربه، دیده می شود.
خلاصه داستان: هنگامی که یک وکیل جوان جاه طلب پرونده بزرگی را علیه یک مدیر قدرتمند و بی رحم یک شرکت بزرگ داروسازی آغاز می کند، به زودی خود را درگیر پرونده باج خواهی و فساد می کند.
خلاصه داستان: جولی حسابدار همیشه "باهوش" در کنار خواهر زیبایش تیفانی بوده است. وقتی تیفانی از جولی التماس میکند که با رفتن مخفیانه به رستوران ایتالیایی یک رقیب موفق، رستوران شکست خوردهاش مالیبو را نجات دهد، او با اکراه این کار را انجام میدهد...
خلاصه داستان: یک کلانتر پلیس سالخورده با اکراه با یک کلانتر جدید به نام ایوی بارت به اتحاد می پیوندد تا با شیاطین خشمگینی که شهر کوچک آنها در نیوهمپشایر را تحت تعقیب قرار می دهند مبارزه کند.