خلاصه داستان: بئاتریس پریور باید با شیاطین درونی خود مقابله کند و به مبارزه خود علیه اتحاد قدرتمندی که تهدید می کند جامعه او را با کمک دیگران در کنارش متلاشی کند، ادامه دهد.
خلاصه داستان: پس از اینکه رایلی جوان از زندگی خود در غرب میانه ریشه کن می شود و به سانفرانسیسکو نقل مکان می کند، احساسات او - شادی، ترس، خشم، انزجار و غم - در مورد اینکه چگونه می تواند در یک شهر جدید، خانه و مدرسه جدید حرکت کند، تعارض دارد.
خلاصه داستان: برد ویتاکر مجری رادیویی است که سعی می کند فرزندان ناتنی اش را دوست داشته باشند و او را بابا صدا کنند. اما نقشه های او با بازگشت پدر بیولوژیکی آنها، داستی مایرون، برعکس می شود.
خلاصه داستان: از بیرون، الکسا زندگی عالی دارد. پسرش ستاره فوتبال دبیرستان، دخترش دانش آموز مستقیم و شوهرش مدیر مالی یک شرکت نوپا است. اما مرگ ناگهانی پدرش او را کاملاً مختل می کند...
خلاصه داستان: زنی که از شوهر خیانتکارش جدا میشود، عاشق مرد جوانتری میشود که به خانه همسایه نقل مکان کرده است، اما ماجرای وحشتناک آنها به زودی مسیر خطرناکی به خود میگیرد.