خلاصه داستان: گرو، مغز متفکر جنایتکار، سه کودک یتیم را به عنوان پیاده قبول می کند تا بزرگترین سرقت تاریخ را انجام دهد. زندگی او زمانی که دختربچه ها بدکار را به عنوان پدر بالقوه خود می بینند، تغییری غیرمنتظره پیدا می کند.
خلاصه داستان: در دهه 80 اتفاق میافتد، جایی که گروهی از نوجوانان برای بازدید از یک هتل متروکه میروند، اما خود را در جنگلهای نروژ توسط یک قاتل روانپرور شکار میکنند.
خلاصه داستان: گرگ هفلی 12 ساله ای است که تازه دوران ابتدایی را پشت سر می گذارد و به مدرسه راهنمایی می رود، جایی که باید عواقب و مسئولیت را برای زنده ماندن در سال بیاموزد.