خلاصه داستان: تابستان است و جانی با دوستان قدیمیاش بنی و بابی به فکر بازسازی یک بار قدیمی بلااستفاده میافتد. با این حال، افزایش سرمایه یک مشکل است، اما خوشبختانه، پولی، دختر گیج کننده صاحبخانه، مدت هاست که یک قایق را در خود جای داده است...
خلاصه داستان: یک رفتگر خیابانی که پس از تصادفات وحشتناک پاکسازی می کند، جسد کاملی را برای او و همسرش به خانه می آورد تا از رابطه جنسی لذت ببرند، اما از اینکه می بیند همسرش جسد را بر او ترجیح می دهد، ناامید می شود.