خلاصه داستان: کامیل کلود، مجسمه ساز مشهور، آگوست رودن را تحت تأثیر قرار می دهد. او او را به عنوان دستیار استخدام می کند، اما به زودی کامیل شروع به مجسمه سازی برای خودش می کند و او نیز معشوقه او می شود. اما بعد از مدتی او دوست دارد از دستش بیرون بیاید...
خلاصه داستان: یک ترک تحصیل پزشکی و یک خانه دار/مادر سعی می کنند آن را به عنوان یک کمدین استندآپ بسازند. آنها با هم دوست می شوند و در یک کلوپ کمدی شهر نیویورک به یکدیگر کمک می کنند.
خلاصه داستان: در لندن، چهار نفر بسیار متفاوت در یک سرقت جواهرات با هم متحد می شوند، سپس سعی می کنند برای غارت از یکدیگر عبور کنند، که با تلاش آنها برای فریب دادن وکیل بسیار مناسب، آرچیبالد لیچ، پیچیده است.