خلاصه داستان: دو سال پس از اینکه کول از یک فرقه خون شیطانی جان سالم به در برد، او در کابوس دیگری زندگی می کند: دبیرستان. و شیاطین گذشته او؟ هنوز زندگی اش را جهنم می کند.
خلاصه داستان: یک مدیر تبلیغات و یک طراح مد و وبلاگ نویس به عشق اعتقادی ندارند، بنابراین با تاکتیکهای غیرمعمول شرط میبندند که طرف مقابل را سر به پا کنند.
خلاصه داستان: آسلی فکر می کند ازدواج یک کلاهبرداری است و این را می گوید. اما وقتی دوستش Kerem به طور غیرمنتظره ای موافقت می کند، او تمام تلاش خود را می کند تا او را برای خواستگاری دستکاری کند.