خلاصه داستان: یک جوان 17 ساله در تابستان در حبس خانگی به سر می برد در حالی که مادرش برای کسب و کار دور است. یک حادثه هولناک رخ می دهد که حضور شومی در خانه ایجاد می کند.
خلاصه داستان: ایرنه، با نام مستعار "عسل"، خود را وقف تمرین کمک به افرادی کرده است که به دنبال کمک هستند. او تلاش می کند تا رنج آنها را کاهش دهد، حتی زمانی که آنها تصمیمات افراطی می گیرند. یک روز او باید با گریمالدی و او کنار بیاید...
خلاصه داستان: ویکی مالونی به طور تصادفی از یک خیابان حومه شهر توسط یک زوج آشفته ربوده می شود. همانطور که او پویایی بین اسیرکنندگان خود را مشاهده می کند، به سرعت متوجه می شود که برای زنده ماندن باید بین آنها فاصله بیندازد.
خلاصه داستان: شهروندان از گانگنام مجلل در سئول شروع به تجربه علائم غیرمعمول و وحشتناکی می کنند که به موجودات غیرانسانی تبدیل می شوند و تنها چند نفر از بازماندگان این امکان را دارند که زنده بمانند.