خلاصه داستان: وقتی میکی اندرسون پس از ده سال زندان به زادگاهش برمیگردد، مصمم است سرانجام به زندگی خود ادامه دهد، اما جامعه نزدیک رودخانه ساویج اجازه نمیدهد او به این راحتی گذشته را فراموش کند.
خلاصه داستان: پسر جوانی به نام جولیان که تولدش در شب کریسمس با مرگ خواهرش غمگین میشود، خانوادهاش را به سوگ میفرستد و تا زمانی که هدویگ عاشق کریسمس را ملاقات میکند، دوباره به کریسمس ایمان میآورد.
خلاصه داستان: یک زن برای جوانتر شدن دوباره به فناوری روی می آورد. از آنجایی که او به خود فرصتی دوباره می دهد تا کارهایی را که از دست داده بود انجام دهد، با مردی جسور ملاقات می کند که نیازهای جنسی او را تامین می کند.
خلاصه داستان: GG، مخفف «بازی خوب»، حول محور ست، یک گیمر مشتاق مصمم است که خود را در دنیای بازیهای ویدیویی غوطه ور میکند و در حالی که چالشهای مختلف درون خود را مرور میکند، وارد یک «بازی رقابتی بارکادا» میشود. .