خلاصه داستان: فرشته و نبی دو جوان افغانی عاشق هم هستند، اما فرشته باید به دنبال پدر و مادرش برود و افغانستان را ترک کند تا به ایران پناه ببرد. نبی تصمیم می گیرد به طور غیرقانونی از مرز عبور کند، فرشته را پیدا کند و او را از طریق ترکیه به سمت ...
خلاصه داستان: سارا و آیدا دو دوست صمیمی هستند. وقتی آبروی یکی از آنها در خطر است، هر دو سعی می کنند به حل این وضعیت کمک کنند. اما آنها برای حمایت از یکدیگر تا کجا پیش خواهند رفت؟
خلاصه داستان: عمیق ترین دریاچه آب سرد جهان در شهر رامیان است و بر اساس داستانی همه جوانان شهر برای مرد شدن باید از آبشار بالا بروند و به داخل این دریاچه بپرند. و با دست و پا زدن در راه درست به ...
خلاصه داستان: الفت فرزندانش را در سختی بزرگ می کند. او یک دختر و یک پسر به نام یونس دارد که در معدن مس کرمان کار می کند. یک روز در خانه یادداشتی با این ماساژ پیدا می کند: «من و دوستانم به عنوان سرباز وارد جنگ می شویم...