خلاصه داستان: جاوید یک دانشجوی پزشکی است که از اجساد مرده می ترسد. در مراسم تشییع جنازه او با محیا که پرستار بیمارستانی است که کار می کند آشنا می شود. این ملاقات زندگی او را تغییر می دهد.
خلاصه داستان: برخی از دانشجویانی که سینما میخوانند، دختری ثروتمند را به امید بازیگر شدن به گروگان میگیرند، اما کم کم همه چیز پیچیدهتر میشود و تشخیص واقعی از غیر واقعی برایشان دشوار میشود.
خلاصه داستان: دختری پرشور به نام جانان لابله نامه ای عاشقانه را در صفحات یک کتاب قدیمی پیدا می کند. نامه ای که روایتگر عشق تلخ مهرانگیز و علی آیرم است. جانان تصمیم می گیرد نامه را در صفحه فیس بوک خود منتشر کند. مهرانگیز به جی...