خلاصه داستان: درست پس از اینکه جراح قفسه سینه دکتر شیا برای درمان یک بیمار اورژانسی فراخوانده شد، یک شیوع ویروس ناشناخته بیمارستان را مجبور میکند تا قرنطینه شود و شیا را همراه با صدها ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی، بیمار و افراد دیگر به دام میاندازد.
خلاصه داستان: یک ستوان پلیس به نام فرانکو آمور در شب قبل از بازنشستگی خود برای بررسی صحنه جنایی که بهترین دوست و شریک قدیمی او دینو در جریان سرقت الماس کشته شده است، فراخوانده می شود.
خلاصه داستان: بانتو از کودکی مورد تنفر پدرش والمیکی قرار گرفته است. سامارا، رئیس او، به او محبت و عشق نشان می دهد تا اینکه متوجه می شود جیندال ها والدین او هستند. بانتو تصمیم می گیرد به دنبال عشق جیندال ها برود و از آنها در برابر تهدیدات محافظت کند...