خلاصه داستان: بل (پیج اوهارا) که از یافتن هیولا (رابی بنسون) نفرت عمیقی نسبت به فصل کریسمس دارد شگفت زده شده است، سعی می کند نظر خود را در مورد این موضوع تغییر دهد.
خلاصه داستان: لیتل فوت و دوستانش در مرحله بعدی گروه خود را تشکیل می دهند، زمانی که انبوهی از گالبرهای برگ خانه های آنها را ویران کرده بودند و این آنها را مجبور می کند خانه جدیدی پیدا کنند اما در عین حال جزیره ای مرموز را پیدا کنند.
خلاصه داستان: گوسفندی در منظره جنوب غربی او با افتخار می رقصد تا اینکه روزی پشمش را می تراشد و برهنه می ماند. او افسرده و خجالتی است، تا اینکه یک شغال شاد از راه می رسد و به او نشان می دهد که چگونه با افتخار بپرد و شرمنده نشود.