خلاصه داستان: دختر جوانی در یک حیاط فروشی یک جعبه عتیقه می خرد، غافل از اینکه درون این مجموعه یک روح باستانی بدخواه زندگی می کند. پدر دختر با همسر سابقش همکاری می کند تا راهی برای پایان دادن به نفرین فرزندشان پیدا کند.
خلاصه داستان: پس از کشف یک افسانه شهری از یک قاتل سریالی جنون، که چیزی جز یک "لبخند" بر روی صورت خود ندارد، یک نوجوان از نظر ذهنی شکننده باید بفهمد که آیا او در حال دیوانه شدن است - یا اینکه می تواند قربانی بعدی باشد.
خلاصه داستان: دختری در پناهگاه خانوادهاش در کنار دریاچه گیر افتاده است و قادر به تماس با دنیای بیرون نیست زیرا نیروهای ماوراء طبیعی با انرژی و عواقب مرموز خانه را اشغال میکنند.
خلاصه داستان: زن جوانی که از کمک به برادر بیمارش ناامید است، ناآگاهانه قبول می کند که در یک بازی مرگبار "ترجیح می دهی" که توسط یک اشراف زاده سادیست میزبانی می شود، شرکت کند.