خلاصه داستان: زن و شوهری سعی میکنند در خانهای دورافتاده در کنار دریاچه ازدواج خود را ادویه کنند. پس از مرگ غیرمنتظره شوهر، زن با دستبند به چارچوب تخت خود رها می شود و باید برای زنده ماندن و رهایی بجنگد.
خلاصه داستان: دو خواهر در زیر پوشش فایبرگلاس یک استخر عمومی به اندازه المپیک گیر افتاده اند و باید در سرما و یکدیگر برای زنده ماندن در شب دلخراش مقاومت کنند.
خلاصه داستان: یک شب از تماسهای شوخی مستانه، زمانی که یک غریبه بازی خود را علیه آنها تبدیل میکند، برای دو نوجوان به کابوس تبدیل میشود و عواقب مرگباری در پی دارد.
خلاصه داستان: کشتن یا کشته شدن قانون طلایی بازی مرگ است. برای هفت هزاره ای که این قانون را نادیده گرفتند، بد است. حالا سر هر کدام منفجر می شود مگر اینکه یک نفر را بکشند. آیا آنها برای زنده ماندن به یکدیگر متوسل می شوند یا این آفتابی...