خلاصه داستان: وقتی خانم هاردی از پختن شام امتناع می ورزد، آقای هاردی تصمیم می گیرد آن را برای خودش و آقای لورل بپزد، اما در طی یک اختلاط حسادت آمیز با زوج متاهل همسایه، همه چیز خراب می شود.
خلاصه داستان: لورل و هاردی در اصطبل اسب کار می کنند که در آن یک اسب نر به نام Blue Boy نگهداری می شود. وقتی می شنوند که نقاشی معروف گینزبورو، پسر آبی، دزدیده شده است، این دو نفر برای دریافت جایزه پیشنهادی عجله می کنند.
خلاصه داستان: دو ولگرد بیخانمان در یک عمارت خالی مخفی میشوند و زمانی که مستاجران احتمالی میرسند و سعی میکنند آن را اجاره کنند، خود را به عنوان ساکنان در میآورند.
خلاصه داستان: "خرگوش مخملی" بر اساس کتاب کلاسیک مارجری ویلیامز، جادوی عشق بی قید و شرط را جشن می گیرد. وقتی ویلیام یک اسباب بازی مورد علاقه جدید برای کریسمس دریافت می کند، یک دوست مادام العمر را پیدا می کند و دنیایی از جادو را باز می کند.
خلاصه داستان: دونالد در حال گلف بازی است و برادرزادههایش برای "کمک" همراهی میکنند. بین سر و صدای آنها و شوخیهای عملی آنها، دونالد با بازیاش خیلی خوشگذرانی یا موفقیتی ندارد.
خلاصه داستان: Popeye و Olive وارد شهر Badgag می شوند و بلوتو را در حال انجام شعبده بازی می بینند. او الیوی را مانند یک افسونگر مار هیپنوتیزم می کند. بلوتو خود را بورژوای بزرگ معرفی می کند و لباسی شیک به الیو می دهد، پوپای را تبدیل به الاغ می کند و ...