خلاصه داستان: پس از چند اتفاق ناگوار، تنها چیزی که راشل میخواهد جایی برای لیسیدن زخمهایش است. فقط به این نتیجه رسید که گرمی او به اشتباه گرفته شده است. با تمام شدن گزینهها برای نجات خانه گرمی از توقیف، ریچل مجبور میشود به او رسیدگی کند...
خلاصه داستان: الیز و دیدیه علی رغم اختلافاتشان در نگاه اول عاشق هم می شوند. او صحبت می کند، او گوش می دهد. او یک آتئیست رمانتیک است، او یک رئالیست مذهبی است. هنگامی که دختر آنها به شدت بیمار می شود، عشق آنها مورد محاکمه قرار می گیرد.
خلاصه داستان: ماریت با موفقیت توانسته زندگی خود را به عنوان یک زن ترنسجندر، جذاب و باهوش زندگی کند. با این حال، همانطور که بسیاری از افراد تراجنسیتی متوجه شده اند، این زندگی جدید بهای قابل توجهی دارد. از او جدا شده...
خلاصه داستان: داستان یک زوج در حالی که تلاش میکنند زندگی و عشقی را که زمانی میشناختند پس بگیرند و تکههایی از گذشتهای را که ممکن است خیلی از بین رفته است، بردارند.