خلاصه داستان: ساتورو، یک طراح سنتگرا، با میوکی مرموز آشنا میشود که ارزشهای او را به اشتراک میگذارد. آنها با جلسات هفتگی کافهها موافقت میکنند، جایی که عشقشان شکوفا میشود. وقتی ساتورو قصد خواستگاری را دارد، میوکی ظاهر نمی شود و سرنوشت او را نامشخص می گذارد.
خلاصه داستان: اما دختر لانا از لندن برمی گردد و اعلام می کند که ماه آینده ازدواج می کند. همه چیز پیچیده تر می شود وقتی لانا می فهمد مردی که قلب اما را دزدیده پسر مردی است که سال ها پیش قلب او را شکست.
خلاصه داستان: یک دختر تنها ترک با پسری آشنا می شود که در یکی از شهرهای کوچک فرانسه زندگی می کند. علیرغم اینکه دور از هم زندگی می کنند، آنها بر سر خصیصه های مشترک پیوند می خورند. از طریق چت های آخر شب، آنها به هم نزدیک می شوند و برای یافتن دوستی بر فاصله فیزیکی غلبه می کنند.