خلاصه داستان: پس از جدایی دردناک، بن دچار بی خوابی می شود. برای از بین بردن زمان، او شروع به کار در شیفت آخر شب در سوپرمارکت محلی میکند، جایی که تخیل هنریاش در آن بیداد میکند.
خلاصه داستان: منتقد فرهنگی، دیوید کپش، زندگی خود را میبیند که نشان میدهد حالتی از «مردانگی رهایییافته» است که توسط کونسئلا کاستیو، دانشآموزی خوش اخلاق که حس تملک جنسی را در چایش بیدار میکند، به آشفتگی غمانگیز انداخته است...
خلاصه داستان: در پایان جنگ جهانی دوم، یک پرستار جوان به یک قربانی سقوط هواپیما که به شدت سوخته است تمایل دارد. گذشته او در فلاش بک ها نشان داده می شود و درگیری در یک رابطه عشقی سرنوشت ساز را آشکار می کند.
خلاصه داستان: آلمان پس از جنگ جهانی دوم: نزدیک به یک دهه پس از پایان مرموز رابطه او با یک زن مسن، مایکل برگ، دانشجوی حقوق، دوباره با معشوق سابقش روبرو می شود که او در یک دادگاه جنایت جنگی از خود دفاع می کند.