خلاصه داستان: دختری که با اسکیزوفرنی زندگی می کند با توهم وحشتناک مبارزه می کند ، زیرا او شروع به گمان می کند همسایه خود کودک را ربوده است. تنها کسی که او را معتقد است Caleb است - پسری که او حتی مطمئناً وجود ندارد.
خلاصه داستان: یک ویولن به رنگ قرمز الهام بخش شور و شوق است و سه قرن بیش از چندین صاحب و کشور را پشت سر می گذارد و سرانجام در حراج خاتمه می یابد که ممکن است صاحب جدیدی پیدا کند.
خلاصه داستان: یک بیوه قرن نوزدهمی باید انتخابی غیرممکن داشته باشد، زمانی که در یک زمستان به خصوص بی رحمانه، یک کشتی خارجی در سواحل دهکده ماهیگیری ایسلندی او غرق می شود.