خلاصه داستان: مرت تورکر، روانپزشک جوانی که تحصیلات و تخصص پزشکی خود را به پایان رسانده است، به بیمارستانی خارج از شهری در آناتولی منصوب می شود. مرت تورکر در نقطه ای جالب از نظر موقعیت مکانی، متوجه موارد عجیب و غریب مختلف می شود...
خلاصه داستان: علی از همکارش سمرا کمک می خواهد تا جایی را پیدا کند که او و ژیل بتوانند چند روز در آنجا بمانند. سمرا می گوید که در ازمیت اقوام دارد، تنها در یک خانه بزرگ زندگی می کند و آنها می توانند تا زمانی که بخواهند در آنجا بمانند.
خلاصه داستان: یک جانباز جنگ نابینا، دختر خواندهاش را برای رویارویی با هر خطری آموزش میدهد، اما وقتی یک غریبه انتقامجو از گذشته بیرون میآید، در کمین قرار میگیرند.
خلاصه داستان: سه خلافکار وارد خانه یک جانباز جنگی می شوند که نابینا است تا پول او را بدزدند. با این حال، آنها متوجه می شوند که مرد آنقدر که به نظر می رسد بی دفاع نیست.