خلاصه داستان: شانکار ، یک آگوری فراموشی که از ترس لمس رنج می برد ، در جستجوی یک درمان اسطوره ای برای وضعیت خود ، به یک مسیر خطرناک هیمالیا می رود. چه اتفاقی می افتد که گذشته او راه را برای او کشف کند؟
خلاصه داستان: یک جاده گرد و غبار به یک شهر مرگ را دنبال می کند. تغییر زمان از یک آگاهی به دیگری در جریان خواب آور رویاها ، خواسته ها و خاطرات ، دنیایی از ارواح که تحت سلطه چهره پدرو پارامو ، عاشق ، ارباب ، قاتل است.
خلاصه داستان: پزشکان در یک بیمارستان اولترامدرن در دانمارک ، از طریق اتفاقات عجیب و غریب و غیر قابل توضیح ، متقاعد می شوند که این مکان خالی از سکنه است.
خلاصه داستان: دو زن جوان به طور تصادفی خواهران ساندرسون را به روز مدرن باز می گردانند و باید بفهمند که چگونه می توان جادوگران کودک گرسنه را متوقف کرد و از ویرانی در جهان استفاده کرد.