خلاصه داستان: در سال 1969، جود کراندال جوان و دوستان دوران کودکیاش با هم متحد میشوند تا با شیطانی باستانی مقابله کنند که زادگاهشان لودلو را فرا گرفته است.
خلاصه داستان: او که توسط رئیسش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، شبانه روز کار می کند، او چیزی بیش از یک هواپیمای بدون سرنشین شرکتی نیست. تنها چیزی که لازم است شیوع زامبی است تا او در نهایت احساس زنده بودن کند.
خلاصه داستان: در حالی که دنیای او در تاریکی پوشیده شده است، یک دختر جوان باید بر ترس های خود غلبه کند و به شهری مرموز از نور سفر کند، پدرش را از دست یک دانشمند خطرناک نجات دهد و از نابودی سیاره اش جلوگیری کند.