خلاصه داستان: پسر جوانی به نام جولیان که تولدش در شب کریسمس با مرگ خواهرش غمگین میشود، خانوادهاش را به سوگ میفرستد و تا زمانی که هدویگ عاشق کریسمس را ملاقات میکند، دوباره به کریسمس ایمان میآورد.
خلاصه داستان: پسر نوجوانی به نام مکس و خواهر کوچکش به سالم نقل مکان میکنند، جایی که او تلاش میکند تا قبل از بیدار کردن سه جادوگر شیطانی که در قرن هفدهم اعدام شدهاند، خود را جا بیاندازد.