خلاصه داستان: یک ماسهپری گرسنه برای اولین بار از لانهاش بیرون میآید تا در کنار خط ساحلی به دنبال غذا بگردد. مشکل اینجاست که غذا در شن و ماسه دفن می شود که در آن امواج ترسناک می پیچند.
خلاصه داستان: یک نویسنده جوان، فراز و نشیبهای بزرگ شدن خود را بهعنوان یکی از چهار فرزند والدین مهاجر نروژی در دهه ۱۹۱۰ در سانفرانسیسکو به یاد میآورد.