خلاصه داستان: آقای ناصر ایزدی و خانم ایزدی توسط یکی از نمایندگان آژانس گردشگری به برزیل دعوت شدند. آنجلا (زن برزیلی) ناصر را بهعنوان نامزد سابق خود اشتباه فهمیده است و این موضوع، رویدادی چالش برانگیز برای سفر آنها است.
خلاصه داستان: یک جاسوس در یک ماموریت مخفی ازدواج می کند و یک کودک را به عنوان بخشی از پوشش جاسوسی خود به فرزندی قبول می کند. همسر و دختر او رازهایی برای خود دارند و هر سه باید برای حفظ کنار هم تلاش کنند.