خلاصه داستان: لیلبرور شیطون و زودباور به تازگی به شهر نقل مکان کرده و هنوز هیچ دوستی پیدا نکرده است. یک روز او یک شاخه - Knerten - را در انبوهی از هیزم کشف می کند و این تبدیل به دوست خیالی او می شود. وقتی مادرش در یک ژنرال شغلی پیدا می کند ...
خلاصه داستان: هنگامی که یک شاتل فضایی بدون سرنشین در یک سیاره ناشناخته فرود می آید، سه شامپانزه به فضا فرستاده می شوند تا امکان حیات بیگانه را کشف کنند.
خلاصه داستان: زندگی برای ویکتور، که نه تنها باید با دنیایی پر از بزرگسالان سختگیر روبرو شود، بلکه با فردی قورباغهفیس، قلدر شهر، آسان نیست. زمانی که ویکتور این شانس را پیدا می کند که در یک نمایش استعدادیابی اجرا کند، فردی نقشه ای شوم برای خراب کردن سلام در سر می آورد...