خلاصه داستان: ساسان و بهرام به ایران برگشته اند و آلیس هم با آنهاست. پدر بابک و مادر ساسان به فرودگاه می آیند تا آنها را به خانه ببرند اما نمی دانند که ازدواج کرده اند. در همین حین بهرام چمدان اشتباهی را می گیرد که آنها را هدایت می کند...
خلاصه داستان: آستریکس و اوبلیکس به جتافیکس کمک می کنند تا به دنبال درویید جوانی بگردد که شایسته جانشینی او باشد، در حالی که دشمن قدیمی او، دمونیکس، به دنبال دزدیدن دستور العمل معجون جادویی افسانه ای خود است.
خلاصه داستان: خانوادهای ثروتمند تصمیم به مهاجرت به آمریکا میگیرند، اما پسر خانواده منوچهر نقشه میکشد تا به جای آن پول را برای خود بگیرد و نقشه مهاجرت آنها را خراب میکند.
خلاصه داستان: قدرت صمدی می خواهد نماینده مجلس شود اما به بی تدبیری و اقدام خودسرانه شهرت دارد. تصمیم گیری در مورد بهترین راه عمل او مذاکره با احزاب و سیاستمداران مختلف است، هیچ کدام او را به این سمت نمی برند...