خلاصه داستان: داستان پیرمردی است که در کاراته بسیار خوب است اما وانمود می کند ضعیف و شکننده است. از این طریق او و دوستش دعوا می کنند و مردم را می دزدند. اما یک روز با فردی آشنا می شود که برای او بسیار آشناست.
خلاصه داستان: بر اساس فیلم خداحافظ دختر نیل سایمون، داستانی عاشقانه نسیم اهل آبادان و شبنم بیوه ای است که با دخترش زندگی می کند. وقتی هر دو یک خانه را اجاره می کنند، باید با یکدیگر معامله کنند تا راه حلی پیدا کنند.
خلاصه داستان: رحمان متولی یک شرکت است و دکتر به او گفته که به زودی خواهد مرد. او تصمیم می گیرد با کمک دوستش انوش نقشه ای بکشد و مقداری پول برای خانواده اش به ارث ببرد.
خلاصه داستان: پارسیا مجبور است مادرش را به مدرسه بیاورد اما عمویش را با لباس مبدل مادرش می آورد. استاد آقای دلیجون او را می بیند و غافل از اینکه پارسیا چه کرده عاشق می شود.
خلاصه داستان: دو متکلم جوان قرار است در یک سمینار آکادمیک درباره ادیان در آلمان شرکت کنند. حاج آقا فراستی، رئیس حوزه علمیه از سفر آنها جلوگیری می کند. روحانیون جوان حاج آقا را قانع می کنند و ویزا می گیرند.
خلاصه داستان: دو جوان بهمن و نادر که باید به خدمت سربازی بروند و به دنبال راهی برای فرار از آن هستند، با یکدیگر ملاقات می کنند و با هم دوست می شوند. این دوستی سرآغاز دردسرها و ماجراهای بسیاری برای آنهاست.