خلاصه داستان: پادشاه بیوه راندولف از پسر عموی خود کمک می گیرد تا آداب صحیح سلطنتی را به دخترانش بیاموزد. در عوض، او رقصیدن در قصر را ممنوع می کند. آیا دوازده شاهزاده خانم رقصنده می توانند با هدیه مادر مرحومشان پادشاهی را نجات دهند؟
خلاصه داستان: آزور که توسط همان زن بزرگ شده است، چهره تیره، اسمار، و موی کتان، آزور، در تلاشی به سوی سرزمینی عجیب و جادویی به راه افتادند تا جن پری دلربا را آزاد کنند. اما، فقط یک نفر می تواند او را نجات دهد. آیا برادران پیروز خواهند شد...
خلاصه داستان: هنگامی که شان تصمیم می گیرد روز را تعطیل کند و کمی تفریح کند، کمی بیشتر از آنچه که چانه زنی کرده بود عمل می کند. مخلوط شدن با کشاورز، یک کاروان و یک تپه بسیار شیبدار همه آنها را به شهر بزرگ هدایت می کند و این به شان و فلو بستگی دارد...