خلاصه داستان: Popeye و Olive وارد شهر Badgag می شوند و بلوتو را در حال انجام شعبده بازی می بینند. او الیوی را مانند یک افسونگر مار هیپنوتیزم می کند. بلوتو خود را بورژوای بزرگ معرفی می کند و لباسی شیک به الیو می دهد، پوپای را تبدیل به الاغ می کند و ...
خلاصه داستان: گروهی از دوستان با مرگ یکی از آنها در تصادف از هم جدا شدند. بعداً او به عنوان یک روح بازمی گردد که سعی می کند وارد بهشت شود اما برای انجام این کار دوستانش باید به او یک آرزو را برآورده کنند.
خلاصه داستان: مومو 11 ساله پس از مرگ پدرش به همراه مادرش به یک شهر کوچک جزیره ای نقل مکان می کند. هنگامی که او می رسد، او با سه اجنه روبرو می شود که دیگران نمی توانند آنها را ببینند و سعی می کنند به او کمک کنند تا با از دست دادن پدرش و تغییرات در کنار بیاید.
خلاصه داستان: قلب کیم به سرعت توسط پسر جدید اریک تسخیر می شود که به زودی دوست پسر او می شود. ران که کیم، بهترین دوست و دستیارش را نمی شناسد، احساسات قوی تری نسبت به او پیدا کرده است.
خلاصه داستان: میکی، دونالد و گوفی در حال تمیز کردن یک ساعت بزرگ هستند. از جمله عوارض: میکی با لک لک خوابیده ای که نمی خواهد برود دعوا می کند، دونالد در چشمه اصلی گیر می کند و گوفی وقتی ساعت به صدا در می آید داخل زنگ است...