خلاصه داستان: در یک دهکده دور افتاده در جزیره Carpathia ، یک دختر خجالتی برای ترس از یک گونه جانوری گریزان معروف به اوچی بزرگ شده است. اما هنگامی که او کشف کرد که یک کودک زخمی اوچی پشت سر گذاشته است ، او در جستجوی او برای آوردن او به خانه فرار می کند.
خلاصه داستان: پسری که از دیدگاه یک برج تاریک از تیم های واقعیت موازی با سرپرست برج و سرپرست برج غافلگیر شده است تا جلوی یک جنگ شیطانی را که به عنوان مرد سیاه پوست شناخته شده است ، متوقف کند و قصد دارد از پسر برای از بین بردن برج و باز کردن دروازه ها استفاده کند ...
خلاصه داستان: دو خواهر و برادر بی سر و صدا به نیروهای خود می پیوندند تا به دنبال چشمه افسانه ای جوانان باشند. آنها با استفاده از سرنخ های تاریخی ، تلاش حماسی را پر از ماجراجویی می کنند. در صورت موفقیت ، چشمه اسطوره ای می تواند به آنها جاودانگی اعطا کند.