خلاصه داستان: باند اسکوبی در طول تابستانی که ممکن است آخرین تابستان مشترک آنها باشد به حل معماها ادامه می دهد، اما هیولاها و غول ها مانع از تکمیل ماجراهای آنها می شوند.
خلاصه داستان: در سفری به زادگاهش، الی معتاد به کار خاطراتشان را با شان سابقش مرور می کند و شروع به زیر سوال بردن همه چیز در مورد شخصی که تبدیل شده است می کند. همه چیز زمانی گیج کننده تر می شود که کسیدی را ملاقات می کند، کسی که او را به یاد شخصی که از آن استفاده کرده است می اندازد...