خلاصه داستان: به مزرعه لبنیات لانگ هیل، خانه تراکتور اوتیس و همه دوستانش خوش آمدید. اوتیس ممکن است کوچک باشد، اما قلب بزرگی دارد. هر وقت دوستی را نیازمند میبیند، ترمز میگیرد تا ببیند چه مشکلی دارد و برای کمک کردن وارد عمل میشود.
خلاصه داستان: جادو واقعی است، اما از دید عموم پنهان است، دانیل می داند کجا آن را پیدا کند. او یک عنصر عجیب را کشف می کند، او توجه کیمیاگران خطرناک را به خود جلب می کند که او را به یک ماجراجویی می برد، در حالی که دنیای جادویی در آن آویزان است ...