خلاصه داستان: پس از نجات شهرش از دست یک قاتل روانی، زندگی وینی کاروترز بسیار شگفت انگیز است. وقتی آرزو می کند که ای کاش هرگز به دنیا نمی آمد، خود را در یک جهان موازی کابوس می بیند که بدون او، همه چیز می تواند بسیار زیاد باشد...
خلاصه داستان: "آنها دوباره کریسمس را عوض کردند. آیا رابطه هیلی و جیمز می تواند از یک کریسمس خانوادگی پرتلاطم جان سالم به در ببرد یا آینده آنها با هم از پیست خارج شده است؟!"
خلاصه داستان: سه شخصیت سرخورده: یک بدنساز سابق قهرمان، یک منشی کلینیک زیبایی دارای اضافه وزن و یک خواننده مذهبی ناامید، آرزوی عشق و ارتباط در تهران را دارند.
خلاصه داستان: دو کارآگاه باهوش را دنبال میکند که بر سر یک محکومیت تاریخی به قتل و تلاش برای یافتن زمینههای مشترک در بریتانیای قطبی شده، درگیر میشوند.