خلاصه داستان: ویکتور پس از خروج از زندان همچنان عاشق النا است، اما او با پلیس سابق - بسکتبالیست فعلی - ازدواج کرده است که با شلیک تفنگ ویکتور فلج شد...
خلاصه داستان: یک بازرس پابلو نرودا شاعر شیلیایی برنده جایزه نوبل را که در اواخر دهه 1940 به دلیل پیوستن به حزب کمونیست در کشور خود فراری می شود، تعقیب می کند.