خلاصه داستان: جانیک در بیمارستان از خواب بیدار می شود. همه دوستانش مرده اند. وقتی از راهروهای تاریک عبور می کند، فکر می کند تنها مانده است. اما کابوس هنوز تمام نشده است.
خلاصه داستان: یک خانواده نروژی در حال گذراندن تعطیلات در لا پالما، زمانی که یک محقق علائم فوران آتشفشانی قریب الوقوع را کشف می کند که می تواند باعث ایجاد یک سونامی عظیم شود، با هرج و مرج روبرو می شود.
خلاصه داستان: ماریا با چهار فرزند و یک حرفه خواستار در حالی که همسر دومش ، سیگموند ، تمام وقت سفر می کند ، دست و پنجه نرم می کند. یک روز آنها به یک استدلال زشت تبدیل می شوند که باعث شد سیگموند سرانجام از او طلاق بخواهد.
خلاصه داستان: پزشکان در یک بیمارستان اولترامدرن در دانمارک ، از طریق اتفاقات عجیب و غریب و غیر قابل توضیح ، متقاعد می شوند که این مکان خالی از سکنه است.
خلاصه داستان: در ارتباط با طبیعت ، معنی آن چیست؟ پدر می داند و پدر را نشان می دهد. پدر کارگردان 84 ساله است. ما قدم های او را به خانه کوه دنبال می کنیم. به کوچکترین زندگی طبیعت و بیرون از پانورامای بزرگ ، جایی که او بزرگ شد.
خلاصه داستان: تابستان 1941: هیتلر غیرقابل توقف به نظر می رسد و به اتحاد جماهیر شوروی حمله می کند. کاروان کشتی های باری با مواد جنگی سفر خطرناک خود را به مورمانسک آغاز کردند. ملوانان معمولی که با برتری آلمان در دریای یخی قطب شمال روبرو هستند و جان آنها در خطر است.