خلاصه داستان: به نظر می رسد یک شهر کوچک نروژی که زمستان های گرم و باران های شدید را تجربه می کند به سمت راگناروک می رود - مگر اینکه کسی به موقع مداخله کند.
خلاصه داستان: زنی که در حال فرار از اوباش است با اکراه در یک جامعه کوچک کلرادو در ازای نیروی کار پذیرفته می شود، اما وقتی یک جستجو از شهر بازدید می کند متوجه می شود که حمایت آنها بهایی دارد.
خلاصه داستان: یک کارگر ساختمانی لگو معمولی که تصور می شود به عنوان "ویژه" پیشگویی شده است، استخدام می شود تا به تلاشی بپیوندد تا مانع از چسباندن جهان لگو به یک ستمگر شیطانی شود.
خلاصه داستان: اتفاقی عجیب و غیرقابل توضیح در آسمان رخ می دهد. فقط دنیز و تام متوجه آن می شوند. اما آنها بیصدا هستند، و همیشه غریبتر میشوند - حتی در زیر زمین، «عادیتر» میشوند.
خلاصه داستان: یک سفر غواصی زمستانی در نروژ برای دو خواهر به مسابقه ای ناامید کننده با زمان تبدیل می شود که یکی از آنها در ته اقیانوس به دلیل سقوط سنگ ها به دام می افتد.
خلاصه داستان: در یک روز گرم تابستانی در اسلو، مردگان به طرز مرموزی از خواب بیدار می شوند و سه خانواده در هرج و مرج و هرج و مرج قرار می گیرند، زمانی که عزیزان متوفی آنها نزد آنها باز می گردند. آنها چه کسانی هستند و چه می خواهند؟