خلاصه داستان: مومو 11 ساله پس از مرگ پدرش به همراه مادرش به یک شهر کوچک جزیره ای نقل مکان می کند. هنگامی که او می رسد، او با سه اجنه روبرو می شود که دیگران نمی توانند آنها را ببینند و سعی می کنند به او کمک کنند تا با از دست دادن پدرش و تغییرات در کنار بیاید.
خلاصه داستان: مردی به همراه پسر جوانش در جستجوی کار در شهری به ظاهر متروکه سرگردان می شود. اما پس از کمی بدشانسی، او به جمعیت روح های گمشده شهر می پیوندد.
خلاصه داستان: زاتویچی با آرزوی رسیدن به آرامش، به دهکده قدیمی خود سفر می کند، اما تنها زمانی مشکل پیدا می کند که در یک مثلث عشقی قرار می گیرد و متوجه می شود که آثار قدیمی او را به خانه دنبال کرده اند.