خلاصه داستان: بازماندگان فاجعه شهر راکون در سراسر صحرای نوادا سفر می کنند و امیدوارند که به آلاسکا برسند. آلیس به کاروان و مبارزه آنها با شرکت شیطانی آمبرلا می پیوندد.
خلاصه داستان: در حالی که هنوز برای نابود کردن شرکت شیطانی آمبرلا آماده است، آلیس به گروهی از بازماندگان می پیوندد که در زندانی محاصره شده توسط افراد آلوده زندگی می کنند و آنها نیز می خواهند به پناهگاه امن مرموز اما ظاهراً سالمی که فقط به عنوان شناخته می شود نقل مکان کنند.
خلاصه داستان: آلیس به جایی که کابوس شروع شد برمی گردد: کندو در شهر راکون، جایی که شرکت آمبرلا در حال جمع آوری نیروهای خود برای حمله نهایی علیه تنها بازماندگان آخرالزمان است.
خلاصه داستان: دان خود را تسلیم می کند و با واردهان از زندان فرار می کند و به دنبال آن تیمی را برای سرقت بشقاب های چاپ ارز از بانکی در برلین استخدام می کند.