خلاصه داستان: در لوزان، جین پولت، پیانیست مشتاق، با مادرش لوئیز پولت، دوست پسرش اکسل و مادرش ناهار میخورد. لنا معتقد است که وقتی به دنیا آمد، پرستاری به اشتباه به پیانیست برجسته آندره پولونسکی گفته بود...
خلاصه داستان: یک شکارچی شاگرد جوان و پدرش به ایرلند می روند تا آخرین گله گرگ ها را از بین ببرند. اما همه چیز تغییر می کند وقتی او با دختری آزاده از یک قبیله مرموز دوست می شود که شایعه شده است که شبانه به گرگ تبدیل می شود.
خلاصه داستان: دو پلیس فرانسوی که در حال تحقیق درباره قتل های جداگانه هستند، رابطه مشترکی بین این قتل ها پیدا می کنند. با وقوع قتل های بیشتر، این دو به تعداد فزاینده ای از جزئیات وحشتناک اشاره می کنند که به یک توطئه اشاره می کند.