خلاصه داستان: در سال 1947، پدر مرین که ایمان خود را ترک کرد، به یک حفاری باستان شناسی در کنیا می پیوندد، جایی که یک کلیسای باستانی کشف شده است و چیزی بسیار قدیمی تر در انتظار بیدار شدن است.
خلاصه داستان: یک روانپزشک به عنوان یک بیمار در یک آسایشگاه روانی بیدار می شود و هیچ خاطره ای از قتلی که متهم به ارتکاب آن کرده است ندارد. همانطور که او سعی می کند حافظه خود را به دست آورد، یک روح انتقام جو او را دستکاری می کند.
خلاصه داستان: شب کریسمس. فرانک هرینگتون در مسیری که با خانوادهاش به سوی خانوادهاش میرود، برای اولین بار پس از 20 سال، تصمیم میگیرد میانبر را امتحان کند. این بزرگترین اشتباه زندگی اوست.
خلاصه داستان: افلاطون در تمثیل غار می اندیشد: اگر یکی از زندانیان بتواند خود را از زنجیر خود رها کند و از غار بگریزد چه اتفاقی می افتد؟ چه می شد اگر آن زندانی جی، یک پسر بچه 7 ساله بود؟
خلاصه داستان: در فرانسه قرن هجدهم، شوالیه دو فرانساک و دوست بومی آمریکایی اش مانی به دستور پادشاه به استان ژاوودان فرستاده می شوند تا در مورد قتل صدها نفر توسط یک جانور مرموز تحقیق کنند.