خلاصه داستان: یک تابستان گرم و طوفانی در کنار دریاچه ای توریستی، پوردی هفده ساله و برادر کوچکترش ماکنزی مرز بین تجربه نوجوانی، یافتن عشق و مراقبت از خود را طی می کنند.
خلاصه داستان: مورفی آمریکایی است که در پاریس زندگی می کند و وارد یک رابطه جنسی و احساسی شدید با الکترا می شود. غافل از تأثیری که بر رابطه آنها می گذارد، همسایه زیبای خود را به تخت خود دعوت می کنند.
خلاصه داستان: ویکتور پس از خروج از زندان همچنان عاشق النا است، اما او با پلیس سابق - بسکتبالیست فعلی - ازدواج کرده است که با شلیک تفنگ ویکتور فلج شد...
خلاصه داستان: داستان عشق بی قید و شرط بین یک مادر و دخترش، از سال 1958 تا به امروز، که توسط یک پدر ناپایدار و دستکاری شده به خطر می افتد. اخطار: حاوی صحنه های سکس با تاثیر بالا.
خلاصه داستان: دوستان دوران کودکی، هلن مسلط و لوسی مطیع، اکنون در سی سالگی و ازدواج کرده اند. آنها با دلتنگی نسبت به دوران جوانی خود، در حالی که در مورد تجربه جنسی واقعی و ساختگی خود بحث می کنند، به یک سفر ماشینی به حومه فرانسه می روند...
خلاصه داستان: الخاندرو جودوروفسکی، فیلمساز سوررئالیست، داستان خود را در جوانی تعریف می کند که در شیلی شاعر می شود، با هنرمندان دیگر دوست می شود و خود را از محدودیت های دوران جوانی رها می کند.